این نماینده همچنین گفته است «۸۰ درصد موارد سقط جنین در کشور را خانوادهها در منزل و به وسیله داروی شیمیایی انجام میدهند و تنها ۲۰ درصد از آنها در سیستم سلامت انجام میشود». این آمار بدان معنا است که ۸۰ درصد سقط جنین در ایران به صورت غیرقانونی انجام میشود. البته مشخص نیست که «فاطمه محمد بیگی» بر اساس چه مطالعه و برآوردی به چنین آماری حتی در خصوص خانهها و سقطهای زیرزمینی رسیده است. زیرا در کشور ما سقط جنین قانونی نیست و به همین دلیل نیز آمار دقیقی از آن وجود ندارد.
این نماینده به اظهار نظرات جنجالی و به دور از منطق آماری شهرت درد. برای مثال پیشتر خانم فاطمه محمدبیگی رئیس فراکسیون جمعیت مجلس شورای اسلامی گفته بود: «پنجره جمعیتی در کشور در حال بسته شدن است. اگر در این پنج سال هر خانواده حداقل بین سه تا پنج فرزند به دنیا نیاورد، ما داخل سیاه چاله جمعیتی فرو خواهیم رفت که تبعات زیادی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد». پنج سال و سه تا پنج بار زایمان یعنی هر زن متاهل ایرانی باید در هر ۱۵ ماه یک بار زایمان کند؟!
۲۶ شهریور ماه سال جاری در نشست «هماندیشی مجموعههای مردمی فعال حیات» اعلام شد که روزانه هزار و چهارصد جنین در کشور سقط میشوند؛ یعنی نیم میلیون جنین سالانه در ایران میمیرند. اوایل شهریور ماه نیز خبرگزاری ایسنا در گزارشی اعلام کرد به طور میانگین سالانه بین ۳۵۰ تا ۵۳۰ هزار سقط جنین در کشور انجام میشود که ۱۰ تا ۱۲ هزار مورد از آنها با مجوز قانونی سقط میشوند.
در نهایت، اما به تازگی وزیر بهداشت گفته است: «مسائل ارزشی و نگرشی در حوزه باروری باید تغییر کند و باید از تجارب بینالمللی در حوزه جمعیت استفاده کنیم. در حوزه سقط جنین آمار خوبی وجود ندارد و چه سقطهای قانونی و چه غیرقانونی، آمارها مناسب نیست و بنابراین باید به همه جنبههای سقط جنین و پیشگیری از آن در کشور توجه شود و روند لجام گسیخته سقط جنین متوقف شود». وزیر بهداشت دولت چهاردهم هنوز آماری از میزان سقط جنین در کشور ارائه نداده است. بر اساس ادعای سازمان جهانی بهداشت سالانه ۷۳ میلیون سقط عمدی در سراسر جهان انجام میشود. با در نظر گرفتن صحت ادعای نماینده مجلس نیم درصد از سقطهای جنین جهان مربوط به ایران است. این آمار پایینتر از میانگین جهانی سقط جنین است.
«شهلا کاظمی پور» جمعیت شناس در خصوص آمار سقط جنین در ایران به روزنامه اینترنتی فراز میگوید: «در خصوص سقط جنین در ایران، آماری وجود ندارد وبحثهای مطرح شده در این باره غیرعلمی است. فردی میگوید ۴ هزار سقط جنین دیگری آمار را ۸ هزار اعلام میکند. اما بر اساس برآوردهایی که انجام شده است سالانه حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار جنین در کشور ما به صورت عمدی سقط میشوند. بسیاری از زنان باردار در هفتههای اول بارداری خود، فرزندشان را از دست میدهند».
او در خصوص عوامل سقط جنین در ایران ادامه میدهد: «سقط جنین منحصر به ایران نیست. در همه کشورها سقط جنین صورت میگیرد. در کشورهایی که این اقدام قانونی است، حساسیتها کمتر است. اما در کشورهایی که سقط جنین منع قانونی دارد، حساسیتها بیشتر میشود، سقطهای زیرزمینی شکل میگیرند و آماری از میزان سقط در دسترس قرار نمیگیرد. اگر گفته میشود آمار سقط جنین در کشور بالا است باید این نکته نیز در نظر گرفته شود که آمارهای موجود در صورت صحت نیز حاصل سقط عمد وغیرعمد است. به دلیل آلودگیهای زیست محیطی، اضطرابها، بارداریهای دیررس و نوع تغذیه ممکن است آمار سقط جنین غیرعمدی در کشور ما افزایش یافته باشد. نرخ باروری در کشور ما پایین است و بر اساس مطالعات ما اکثر زوجین جوان تمایلی به فرزندآوری ندارند یا در نهایت یک الی دو فرزند میخواهند. در این حالت وقتی تعداد فرزندان به حد نصاب مورد نظر خانوادهها میرسد، از وسائل پیشگیری استفاده میکنند و یا در صورت بارداری فرزند سقط میشود».
او در خصوص ارتباط میان حذف برخی از غربالگریها و کاهش آمار سقط جنین میگوید: «در این باره نیز آماری در دسترس نیست. به نظر من اغلب سقطهایی که در خانه اتفاق میافتد در دسته غیرعمد قرار میگیرد. یعنی بدون اینکه فرد مداخلهای داشته باشد فرزند خود را از دست میدهد. امر سقط بیشتر از ناشی از بحث کنترل موالید است. وقتی تعداد فرزندان به حد نصاب میرسد، سقط جنین انجام میشود».
نبود آمار و ارائه آمارهای غیرعلمی، هر نوع برنامهریزی و پیشبینی آینده کشور را غیرممکن میسازد. هر حوزه دارای متولی مشخص است و نیاز است که نهادها و سازمانها به وظایف خود عمل کنند تا از این طریق جامعه با آمارهای غیرعلمی و غیرمستند رو به رو نشود. عوامل مختلفی در سقط جنین تاثیر دارند و برخورد قهری با موضوع برای افزایش نرخ باروری اگر قرار بود به نتیجهای ختم شود، بعد از حذف بخشی از غربالگری و افزایش حساسیتها به این موضوع، نرخ سقط جنین در کشور کاهش مییافت.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟